به گزارش مشرق، پس از گذشت 38 سال هنوز مهمترین شعار هواداران پرسپولیس در مقابل استقلالی ها نتیجه بازی معروف سال 52 است، دیداری که می شود آن را یکی از تلخترین خاطرات هوادران آبی پوشان پایتخت از زمان تاسیس این باشگاه به حساب آورد.
در ورزشگاه آزادی چه گذشت؟
پرسپولیس در آن سال آلن راجرز انگلیسی را به عنوان سرمربی در خدمت داشت که پرسپولیس را به قهرمانی لیگ منطقهای باشگاههای ایران در سال 50 رسانده بود. درست یک ماه مانده به بازی حساس پرسپولیس و تاج، راجرز ایران را به مقصد کشورش ترک میکند تا مدتی را در کنار خانوادهاش باشد. در این ایام همایون بهزادی، کاپیتان پرسپولیس هدایت تیم را بر عهده میگیرد. خودش تیم را جمع و جور میکند و منتظر بازگشت راجرز میماند. درست شب قبل از بازی، بهزادی شخصاً به فرودگاه مهرآباد میرود و او را به منزل میرساند. فردا که تیم جمع میشود، راجرز هدایت آن را در دست میگیرد و بعد از مشورت با بهزادی، ترکیب را انتخاب میکند.
در 35 دقیقه ابتدای بازی همه چیز پایاپای بود. هیچ کس احتمال نمیداد که پرسپولیس یکباره چنین حریفش را درهم بکوبد. در دقیقه 32 سانتر تند و تیز ابراهیم آشتیانی با دفع ناقص منصور رشیدی همراه میشود و کلانی موطلایی کار را تمام میکند. گل اول رقم میخورد، اما تاج بلافاصله گل را جواب میدهد. در دقیقه 36 غلامحسین مظلومی، آقای گل آن فصل فوتبال گل تساوی را میزند، اما پرچم کمک داور بالا میرود تا آفساید اعلام شود. تاج بعد از این گل از هم پاشید. هر توپ سرخها که به سمت دروازه آبیها میرفت، بدون هیچ مقاومتی وارد دروازه میشد. سلیمانی در دقیقه 45 حساب کار را دو بر صفر میکند. همایون بهزادی در دقیقه 50 گل سوم را میزند و سلیمانی در دقیقه 56 نتیجه را چهار بر صفر میکند. تاج تسلیم محض میشود. ناصر حجازی جای رشیدی را میگیرد اما او هم 2 بار دروازهاش باز میشود، یک بار در دقیقه 86 و یک بار در دقیقه 90 و هر دو توسط بهزادی. تاجیها میگویند اگر تا صبح بازی ادامه داشت، باز هم گل میخوردند. واقعاً چرا تاج آنطور قافیه را باخته بود؟ تیم متمول دولت وقت چرا قادر به مقاومت کردن نبود؟ فردای آن روز هفتهنامه کیهان ورزشی تیتر زد: «این 3 تن شش بار دروازه تاج را لرزاندند» و عکس بازی دو تیم را روی جلد خود چاپ کرد.
میگویند بعد از پایان بازی، تاجیها روی زمین افتاده بودند و توانایی حرکت کردن نداشتند. پرسپولیسیها هم وقتی این صحنه را را دیدند، به سمت یاران غمزده آبیپوش رفتند و زیر بغل آنها را گرفتند و کمک کردند تا راهی رختکن شوند، حرکاتی که گفته میشود با تشویق شدید طرفداران پرسپولیس صورت گرفته بود.
پرسپولیس در آن سال آلن راجرز انگلیسی را به عنوان سرمربی در خدمت داشت که پرسپولیس را به قهرمانی لیگ منطقهای باشگاههای ایران در سال 50 رسانده بود. درست یک ماه مانده به بازی حساس پرسپولیس و تاج، راجرز ایران را به مقصد کشورش ترک میکند تا مدتی را در کنار خانوادهاش باشد. در این ایام همایون بهزادی، کاپیتان پرسپولیس هدایت تیم را بر عهده میگیرد. خودش تیم را جمع و جور میکند و منتظر بازگشت راجرز میماند. درست شب قبل از بازی، بهزادی شخصاً به فرودگاه مهرآباد میرود و او را به منزل میرساند. فردا که تیم جمع میشود، راجرز هدایت آن را در دست میگیرد و بعد از مشورت با بهزادی، ترکیب را انتخاب میکند.
در 35 دقیقه ابتدای بازی همه چیز پایاپای بود. هیچ کس احتمال نمیداد که پرسپولیس یکباره چنین حریفش را درهم بکوبد. در دقیقه 32 سانتر تند و تیز ابراهیم آشتیانی با دفع ناقص منصور رشیدی همراه میشود و کلانی موطلایی کار را تمام میکند. گل اول رقم میخورد، اما تاج بلافاصله گل را جواب میدهد. در دقیقه 36 غلامحسین مظلومی، آقای گل آن فصل فوتبال گل تساوی را میزند، اما پرچم کمک داور بالا میرود تا آفساید اعلام شود. تاج بعد از این گل از هم پاشید. هر توپ سرخها که به سمت دروازه آبیها میرفت، بدون هیچ مقاومتی وارد دروازه میشد. سلیمانی در دقیقه 45 حساب کار را دو بر صفر میکند. همایون بهزادی در دقیقه 50 گل سوم را میزند و سلیمانی در دقیقه 56 نتیجه را چهار بر صفر میکند. تاج تسلیم محض میشود. ناصر حجازی جای رشیدی را میگیرد اما او هم 2 بار دروازهاش باز میشود، یک بار در دقیقه 86 و یک بار در دقیقه 90 و هر دو توسط بهزادی. تاجیها میگویند اگر تا صبح بازی ادامه داشت، باز هم گل میخوردند. واقعاً چرا تاج آنطور قافیه را باخته بود؟ تیم متمول دولت وقت چرا قادر به مقاومت کردن نبود؟ فردای آن روز هفتهنامه کیهان ورزشی تیتر زد: «این 3 تن شش بار دروازه تاج را لرزاندند» و عکس بازی دو تیم را روی جلد خود چاپ کرد.
میگویند بعد از پایان بازی، تاجیها روی زمین افتاده بودند و توانایی حرکت کردن نداشتند. پرسپولیسیها هم وقتی این صحنه را را دیدند، به سمت یاران غمزده آبیپوش رفتند و زیر بغل آنها را گرفتند و کمک کردند تا راهی رختکن شوند، حرکاتی که گفته میشود با تشویق شدید طرفداران پرسپولیس صورت گرفته بود.
تنها دوربین بازی از کجا آمد؟
یکی از ماجراهای عجیب دربی 6تایی این است که حتی یک نسخه ویدیویی هم از آن وجود ندارد. تلویزیون ایران در آن زمان به علت ترس از قطع برق و همزمانی بازی با رقابتهای جهانی کشتی آزاد 72 در تهران، نتوانست فیلمی از این بازی تهیه کند، اما این گلها از دید تمام دوربینها دور نماندند!
در همان زمان شاپور قریب، کارگردان سینمای وقت ایرانع مشغول ساختن فیلم «ممل آمریکایی» با بازی بهروز وثوقی بود. قریب درباره آن روز گفته: «میخواستیم صحنه قالپاق دزدیدن بهروز وثوقی را در نمایی چشمگیر بگیریم. به همین دلیل برای فیلمبرداری صحنه قالپاقدزدی نیاز به پارکینگ پر از اتومبیل ورزشگاه آزادی داشتیم. ورزشگاه هم تازه افتتاح شده بود اما خوش شانس بودیم و بازی تایج و پرسپولیس نزدیک بود. البته تلویزیون میخواست که از بازی فیلم بگیرد اما به دلیل تازهساز بودن ورزشگاه، مشکل قطعی برق و اینها وجود داشت و البته همزمانی بازی با رقابتهای جهانی کشتی آزاد 1972 در تهران باعث شد تا آنها بیخیال پخش یبازی از تلویزیون شوند. با توجه به اینکه کشتی هم در ایران آن روزها به اندازه فوتبال طرفدار داشت، تلویزیونیها رفتند تا آن بازی را پوشش بدهند و آقای عطاءالله بهمنش گزارش تاج و پرسپولیس را از رادیو بر عهده گرفت؛ که حتی از رادیو هم سعی میکرد نتایج کشتی را هم پوشش دهد. هر گلی هم که پرسپولیس به ثمر میرساند، چون طرفداران پرسپولیس بیشتر از تاج بودند و به تماشای کشتی رفته بودند، هورا میکشیدند و خلاصه فضای خاصی بود. فیلمبرداری سکانس قالپاقدزدی ممل خیلی زود به پایان رسید و بهروز هم سریعاً رفت تا به کار خودش برسد. چیز خاصی هم نبود و صحنه عجیب و غریبی هم نبود. فکر کنم برای بازی کردن در یک فیلم دیگر لوکیشن را ترک کرد. جایی هم بودیم که زیاد شلوغ نبود و صحنه خوبی هم از کار درآمد. بعد خیلی اتفاقی به ذهنمان رسید که به دیدن بازی برویم و از بازی فیلمبرداری کنیم. حتی به ذهن من آمد که در تیتراژ هم از فیلم بازی تاج و پرسپولیس استفاده کنیم. بعد که فضا را دیدم گفتم حتماً در فیلم صحنههای بازی را هم استفاده کنم، یک دوربین را به کنار زمین فرستادم. مرحوم ساموئل خاچیکیان در آن زمان کار تدوین فیلم من را بر عهده داشت و پائین بودن کیفیت تصاویر آن بازی، باعث شد که خاچیکیان به جای صحنههای دربی، بخشهایی از بازی تیمهای ملی ایرا ن و برمه را به فیلم اضافه کند و فیلم روی پرده رفت. نور متأسفانه به خوبی تنظیم نبود و چون دوربین قوی برای ثبت حرکات سریع بازیکنان نبود، صحنهها بیکیفیت بودند.»
نزدیکان مرحوم خاچیکیان میگویند که او تا آخرین سالهای عمرش هم، تنها نسخهای که از گلهای اول تا چهارم آن بازی داشت را به خوبی نگه داشته بود. اما آنهایی که مسئول این کار بودند و این فیلم برایشان دارای ارزش و اهمیت خاصی بود (مثل فدراسیون فوتبال، باشگاه پرسپولیس یا حتی هواداران آن) هرگز به دنبال تنها نسخه موجود نرفتند تا در نهایت آن نسخه اصل هم، در میان تمام خردهریزهای استاد گم شود. هرچند که هنوز هم عدهای معتقدند گم شدن معدود تصاویر باقیمانده هم به دربار پهلوی بیارتباط نبوده است.
یکی از ماجراهای عجیب دربی 6تایی این است که حتی یک نسخه ویدیویی هم از آن وجود ندارد. تلویزیون ایران در آن زمان به علت ترس از قطع برق و همزمانی بازی با رقابتهای جهانی کشتی آزاد 72 در تهران، نتوانست فیلمی از این بازی تهیه کند، اما این گلها از دید تمام دوربینها دور نماندند!
در همان زمان شاپور قریب، کارگردان سینمای وقت ایرانع مشغول ساختن فیلم «ممل آمریکایی» با بازی بهروز وثوقی بود. قریب درباره آن روز گفته: «میخواستیم صحنه قالپاق دزدیدن بهروز وثوقی را در نمایی چشمگیر بگیریم. به همین دلیل برای فیلمبرداری صحنه قالپاقدزدی نیاز به پارکینگ پر از اتومبیل ورزشگاه آزادی داشتیم. ورزشگاه هم تازه افتتاح شده بود اما خوش شانس بودیم و بازی تایج و پرسپولیس نزدیک بود. البته تلویزیون میخواست که از بازی فیلم بگیرد اما به دلیل تازهساز بودن ورزشگاه، مشکل قطعی برق و اینها وجود داشت و البته همزمانی بازی با رقابتهای جهانی کشتی آزاد 1972 در تهران باعث شد تا آنها بیخیال پخش یبازی از تلویزیون شوند. با توجه به اینکه کشتی هم در ایران آن روزها به اندازه فوتبال طرفدار داشت، تلویزیونیها رفتند تا آن بازی را پوشش بدهند و آقای عطاءالله بهمنش گزارش تاج و پرسپولیس را از رادیو بر عهده گرفت؛ که حتی از رادیو هم سعی میکرد نتایج کشتی را هم پوشش دهد. هر گلی هم که پرسپولیس به ثمر میرساند، چون طرفداران پرسپولیس بیشتر از تاج بودند و به تماشای کشتی رفته بودند، هورا میکشیدند و خلاصه فضای خاصی بود. فیلمبرداری سکانس قالپاقدزدی ممل خیلی زود به پایان رسید و بهروز هم سریعاً رفت تا به کار خودش برسد. چیز خاصی هم نبود و صحنه عجیب و غریبی هم نبود. فکر کنم برای بازی کردن در یک فیلم دیگر لوکیشن را ترک کرد. جایی هم بودیم که زیاد شلوغ نبود و صحنه خوبی هم از کار درآمد. بعد خیلی اتفاقی به ذهنمان رسید که به دیدن بازی برویم و از بازی فیلمبرداری کنیم. حتی به ذهن من آمد که در تیتراژ هم از فیلم بازی تاج و پرسپولیس استفاده کنیم. بعد که فضا را دیدم گفتم حتماً در فیلم صحنههای بازی را هم استفاده کنم، یک دوربین را به کنار زمین فرستادم. مرحوم ساموئل خاچیکیان در آن زمان کار تدوین فیلم من را بر عهده داشت و پائین بودن کیفیت تصاویر آن بازی، باعث شد که خاچیکیان به جای صحنههای دربی، بخشهایی از بازی تیمهای ملی ایرا ن و برمه را به فیلم اضافه کند و فیلم روی پرده رفت. نور متأسفانه به خوبی تنظیم نبود و چون دوربین قوی برای ثبت حرکات سریع بازیکنان نبود، صحنهها بیکیفیت بودند.»
نزدیکان مرحوم خاچیکیان میگویند که او تا آخرین سالهای عمرش هم، تنها نسخهای که از گلهای اول تا چهارم آن بازی داشت را به خوبی نگه داشته بود. اما آنهایی که مسئول این کار بودند و این فیلم برایشان دارای ارزش و اهمیت خاصی بود (مثل فدراسیون فوتبال، باشگاه پرسپولیس یا حتی هواداران آن) هرگز به دنبال تنها نسخه موجود نرفتند تا در نهایت آن نسخه اصل هم، در میان تمام خردهریزهای استاد گم شود. هرچند که هنوز هم عدهای معتقدند گم شدن معدود تصاویر باقیمانده هم به دربار پهلوی بیارتباط نبوده است.
اللهوردی متهم میشود
فردای دربی در دفتر باشگاه تاج، بازیکنان، میهمان رئیس باشگاه بودند، مهمانی که نه، جلسه مجازات بود. تا آنجا هیچ کس اللهوردی را مقصر باخت نمیدانست؛ حتی رایکوف از شهامت او که منجر به شکستگی دستش شده بود، تقدیر کرده بود.
بچههای تاج نشسته بودند که سپهبد آمد. خسروانی شروع به صحبت کرد. چند فریاد محکم بر سر بازیکنان کشید که شما در تاریخ باشگاه تاج، یک فصل سیاه درست کردید. میدهم مجسمه شما را بسازند. باشگاه را تعطیل میکنم و میگویم اینها باعث تعطیلی باشگاه تاج شدهاند. خسروانی میخواست ادامه دهد که اللهوردی 21 ساله برخاست. سرپرست و بازیکنان باتجربه تیم با اشاره چشم و نگاههای تند به او خواستند تا بنشیند و حرفی نزند اما اللهوردی مصممتر از این حرفها بود که... آقا، یعنی چه؟ من در این بازی دستم برای تیم شکسته، روزی که قهرمان تهران و جام اتحاد شدیم هم باعث ننگ بودیم؟ اگر آن روز شما رئیس افتخارات ما بودید، امروز هم وقتی مایه ننگ باشگاه هستیم، شما رئیس ننگها هستید... حرفهای جواد تیز بود و بدجوری اثر کرده بود...
خسروانی دستور داد تا رضایتنامه جواد اللهوردی را صادر کنند، یکی، دو نفر برایش پیغام برده بودند که پسر برو جلوی چشم همه از تیمسار معذرتخواهی کن و به تیم برگرد، آینده تو خراب میشود و... گوش جواد بدهکار نبود. او تصمیم خود را گرفت و به تیم رقیب رفت، پرسپولیس... از آن به بعد بود که اتهامات شروع شد. جایی که تاریخ خبری از بازی 38 سال قبل ندارد، بازی را کسی ندیده، پس وارثان باخت شش گله میتوانند به راحتی گناه شکست را گردن جواد بیندازند که مثلاً به حریف راه داده؛ جواد اما پاسخ خوبی به این اتهامات میدهد که من یک نفر باعث خوردن آن شش گل شدم؟ پس گلرها و بقیه مدافعان تیم رفته بودند گل بچینند؟ فکر کنید من اصلاً در زمین نبودم؛ تیم 10 نفره باید شش گل از پرسپولیس میخورد؟ پس آن همه ملیپوش چه میکردند؟
فردای دربی در دفتر باشگاه تاج، بازیکنان، میهمان رئیس باشگاه بودند، مهمانی که نه، جلسه مجازات بود. تا آنجا هیچ کس اللهوردی را مقصر باخت نمیدانست؛ حتی رایکوف از شهامت او که منجر به شکستگی دستش شده بود، تقدیر کرده بود.
بچههای تاج نشسته بودند که سپهبد آمد. خسروانی شروع به صحبت کرد. چند فریاد محکم بر سر بازیکنان کشید که شما در تاریخ باشگاه تاج، یک فصل سیاه درست کردید. میدهم مجسمه شما را بسازند. باشگاه را تعطیل میکنم و میگویم اینها باعث تعطیلی باشگاه تاج شدهاند. خسروانی میخواست ادامه دهد که اللهوردی 21 ساله برخاست. سرپرست و بازیکنان باتجربه تیم با اشاره چشم و نگاههای تند به او خواستند تا بنشیند و حرفی نزند اما اللهوردی مصممتر از این حرفها بود که... آقا، یعنی چه؟ من در این بازی دستم برای تیم شکسته، روزی که قهرمان تهران و جام اتحاد شدیم هم باعث ننگ بودیم؟ اگر آن روز شما رئیس افتخارات ما بودید، امروز هم وقتی مایه ننگ باشگاه هستیم، شما رئیس ننگها هستید... حرفهای جواد تیز بود و بدجوری اثر کرده بود...
خسروانی دستور داد تا رضایتنامه جواد اللهوردی را صادر کنند، یکی، دو نفر برایش پیغام برده بودند که پسر برو جلوی چشم همه از تیمسار معذرتخواهی کن و به تیم برگرد، آینده تو خراب میشود و... گوش جواد بدهکار نبود. او تصمیم خود را گرفت و به تیم رقیب رفت، پرسپولیس... از آن به بعد بود که اتهامات شروع شد. جایی که تاریخ خبری از بازی 38 سال قبل ندارد، بازی را کسی ندیده، پس وارثان باخت شش گله میتوانند به راحتی گناه شکست را گردن جواد بیندازند که مثلاً به حریف راه داده؛ جواد اما پاسخ خوبی به این اتهامات میدهد که من یک نفر باعث خوردن آن شش گل شدم؟ پس گلرها و بقیه مدافعان تیم رفته بودند گل بچینند؟ فکر کنید من اصلاً در زمین نبودم؛ تیم 10 نفره باید شش گل از پرسپولیس میخورد؟ پس آن همه ملیپوش چه میکردند؟
پرسپولیس: بهرام موت، مسیح مسیح نیا، ابراهیم آشتیانی، رضا وطنخواه، جعفر کاشانی، اصغر ادیبی، ایرج سلیمانی، علی پروین، اسماعیل حاجی رحیم پور، حسین کلانی، همایون بهزادی، مربی: آلن راجرز.
تاج: منصور رشیدی، نصرالله عبداللهی، عزت جانملکی، اکبر کارگرجم، جواد الله وردی، جواد قراب، علی جباری، کارو حقوردیان، رضا عادلخانی، غلامحسین مظلومی، حسن روشن،( تعویضها: ناصر حجازی، مسعود مژدهی، هادی نراقی)، مربی: رایکوف.
منبع: شرق